سردی نگاهت رو بشکن، فاصله سزای ما نیست ،
با تو بودن آرزومه ، این جدایی حق ما نیست...
....................................
در دنیا تن مرد و نامرد هر دو یکی ست،
روزگار باید گذشت تا بدانی مرد کیست
....................................
عشق بازیست ، نه بازی ای که مرا مات کنی
نازنینا دل من صفحه شطرنج که نیست
....................................
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد،
حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد
....................................
کاش لحظه های با دوست بودن مثل خط سفید جاده بود،
تکه تکه می شد ولی قطع نمیشد...
....................................
چیزی نگو لیاقتت عشق مقدسم نبود
حس میکنم نبودی و بودنت فقط یه قصه بود
....................................
خستگی من از رودها نیست، غصه من از ماهی های ست که قدرت رسیدن به
زیبایی دریاها را ندارند!
پس ای دوست زیبانگر باش...
....................................
آنقدر دوستت دارم که خدا داند ،این اسرار فقط باد صبا داند،
نخواهم گل که گل بی اعتبار است ،تمام عمر گل فصل بهار است ،
تو را خواهم من از گل های عالم، که عطر تو همیشه ماندگار است...
....................................
عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند ، عاشق و معشوق
....................................
عشق در یک لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان ، این اساسی ترین
تفاوت بین دوست داشتن و عشق است...
....................................
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد ،
تو نام مرا چه زود بردی از یاد،
من حبه ی قند کوچکی بودم
که از دست تو در پیاله ی چای افتاد
....................................
چه بسیار نگاه ها در جهان سرگردانند که در چشمی جای گیرند و
چه بسیار فریادهایی که بر سنگ خاموش بوسه می زنند...
....................................
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ،
تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد
یا فقط با گریه های بیقرا آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار
خسته از این زندگی با غصه های بی شمار...
....................................
سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش
آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش
....................................
میدونی عزیزم، دنیا رو خیلی کوچیک میبینم که بخوام
بگم یه دنیا دوستت دارم...!